آقا کیانآقا کیان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
نیکا خانومینیکا خانومی، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره
پیوند مامان و باباپیوند مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره

خاطرات شیرین کیان ونیکا

بخور بخواب مهمونی

دوستان می بخشید یک مدتی حال نداشتم وبلاگو آپدیت کنم خوب اول از مهمونی شروع میکنیم: اون شب آخری که رفتیم خونه مامان عفت مهمونی و خدا بیامرز بابا بزرگ هم بود. مامانی با کمک بابایی اون شب این ژله رو درست کردند. البته جنس یک از ژله ها خوب نبود رنگش مثل همیشه شفاف در نیامد   خوب حالا چند تا عکس از مهمونا: این توپولو اسمش عرشیاس پسر دایی بابا، نوه ته تغاری . ببینید چقدر قشنگ این وروجکو بغل کرده:   این  پسر خوش خنده هم علی رضا یکی دیگه از پسر دائی ها:   دائی عباس رو هم که تاحالا ندیده بودید دائی بابایی:     خوب حالا بریم سر خوردن: اصو...
23 بهمن 1393
1471 10 16 ادامه مطلب

بابا بزرگ خوب ما رفت

جمعه شب همه خونه مامان عفت جمع بودیم مامان بزرگ، بابا بزرگ، بچه ها، نوه ها و یکی یکدونه نتیجه کیان خیلی به همه خوش گذشت شب که شد همه رفتند خونه هاشون و تو رختخواباشون خوابیدن  اما بابا بزگ خیلی آروم پرواز کرد و رفت پیش خدا خوابید خوش به سعادتش خیلی زیبا رفت خیلی روحش شاد  (چه خوب شد که اون شب این عکس رو باهم انداختیم) ...
12 بهمن 1393
1278 13 24 ادامه مطلب

تولد پارسا جون و شروع تغذیه کمکی

قبل از هر چیز مفتخرم که با غرور اعلام کنم:  اینکی سشو آر هم سوخت . رقیب می طلبم نبود . البته چون بابایی از خریدن سشوآر خسته شده در یک حرکت تاکتیکی تصمیم گرفت که از صدای جویبار به جای صدای سشوآر استفاده کنه. این شد که من چند شبه  باصدای جویبار که تو موبایل ریخته شده می خوابم. حالا از این به بعد تصمیم گرفتم که موبایل بسوزونم. سخته ولی ممکنه (چهره پیروز میدان در حال استراحت پس از سوزوندن سشوآر)   در هفته ای که گذشت ما به دیدن پارسا جون که تازه به دنیا آمده رفتیم. پارسا جون پسر خانوم منجم دوست و همکار مامانه. البته بابای پارسا جون یعنی امیر آقا هم دوست بابا می باشد. این هم تصویر پارسا جون د...
5 بهمن 1393
2689 15 21 ادامه مطلب
1