بخور بخواب مهمونی
دوستان می بخشید یک مدتی حال نداشتم وبلاگو آپدیت کنم خوب اول از مهمونی شروع میکنیم: اون شب آخری که رفتیم خونه مامان عفت مهمونی و خدا بیامرز بابا بزرگ هم بود. مامانی با کمک بابایی اون شب این ژله رو درست کردند. البته جنس یک از ژله ها خوب نبود رنگش مثل همیشه شفاف در نیامد خوب حالا چند تا عکس از مهمونا: این توپولو اسمش عرشیاس پسر دایی بابا، نوه ته تغاری . ببینید چقدر قشنگ این وروجکو بغل کرده: این پسر خوش خنده هم علی رضا یکی دیگه از پسر دائی ها: دائی عباس رو هم که تاحالا ندیده بودید دائی بابایی: خوب حالا بریم سر خوردن: اصو...
نویسنده :
کیان و نیکا
15:33